فقط خدا

ساخت وبلاگ
یک شبی مجنون نمازش را شکستبی وضو در کوچه لیلا نشستعشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بودسجده ای زد بر لب درگاه اوپر ز لیلا شد دل پر آه اوگفت یا رب از چه خوارم کرده ایبر صلیب عشق دارم کرده ایجام لیلا را به دستم داده ایوندر این بازی شکستم داده اینشتر عشقش به جانم می زنیدردم از لیلاست آنم می زنیخسته ام زین عشق، دل خونم مکنمن که مجنونم تو مجنونم مکنمرد این بازیچه دیگر نیستماین تو و لیلای تو … من نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منمدر رگ پنهان و پیدایت منمسال ها با جور لیلا ساختیمن کنارت بودم و نشناختیعشق لیلا در دلت انداختمصد قمار عشق یک جا باختمکردمت آوارهء صحرا نشدگفتم عاقل می شوی اما نشدسوختم در حسرت یک یا ربتغیر لیلا بر نیامد از لبتروز و شب او را صدا کردی ولیدیدم امشب با منی گفتم بلیمطمئن بودم به من سر میزنیدر حریم خانه ام در میزنیحال این لیلا که خوارت کرده بوددرس عشقش بیقرارت کرده بودمرد راهم باش تا شاهت کنمصد چو لیلا کشته در راهت کنم فقط خدا...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahelebahar بازدید : 39 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 12:02

دلم گرفته ای عزیزبه او نه،به خودم گفتم دلم گرفته دلم عجیب گرفته دلم به مانند واژه های سهراببه نگاه با تو بودن گرفتهدلم از وسعتِ زمین و زمان نهاز وسعتِ تنهاییم گرفتهبه او نه،به خودم گفتمخیالِ باریدن نداری؟کویر اگر با بارشِ تو معنا نیابدنگاهِ بی رحمِ زمین را می یابددر امتدادِ بارشِ تو ایستاده امباز هم آهسته می آییبه او نه،به خودم گفتمبباربه سرمای تنم ببارکه هوای حوصله بارانیستببار که دلم از این ابرها هم گرفتنیستبباراگر گم کرده صدای زمان کلماتم رااگر گرفته بوی بیرنگی صدایم رامن از تکرارِ بی رنگی هامن از بن بستِ صداهانمی ترسمکه بغضِ همیشگیمتو را فریادها خواهد کردبه تو نه،به خودم گفتمتو نیستی تا با تو بگویمتو نیستی اما هنوزم برایم نرفته ای فقط خدا...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahelebahar بازدید : 39 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 12:02

من هیچ کاری نکردمفقط عاشقی کردمفقط دلدادگی کردمفقط سوختمفقط مردمفقط شیدایی کردماما کدام شیدایی و والگی است که رسوایی به همراه نداشته باشه.کدام عشقی است که دلداشو مجنون نکرده باشه.هر چه دیدی راست راست بودی نفر بود که به عشقت اسیر شدبعدش دیگه هیچی نفهمید چون دیوانه شده بودخدا منو ببخشه اما به مادرم زهرا قصد آزار و اذیت نبودقصد چیز دیگری بود.به امام حسین که راست گفتمروزی همه آنچه به من گذشت را حتما نشانت خواهند داد. قسم به همه این مدت، که روزی نیامد مگر اینکه با یاد و خاطراتت زندگی کردم.یا علیخدایا به همه ما رحم کنآمین فقط خدا...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahelebahar بازدید : 33 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 12:02